سالها پیش زمانی که به برگزاری مراسم نوبل نزدیک میشدیم، کمتر گمانه زنی برای یک ایرانی شانسی قائل بود. شیرین عبادی قاضی دستگاه قضایی رژیم پهلوی ، در حالی که آنچنان شناخته شده نبود و فعالیتهای او حتی در مقابل همفکرانش اعم از اصلاح طلبان و اپوزوسین نظام، چندان به چشم نمی آمد. شاید اگر در همان ایام در میان اصلاح طلبان آن ایام ، نظر سنجی برگزار می شد که چه کسی از بین شما مستحق دریافت جایزه صلح نوبل است؟، شیرین عبادی در رده های پایین پاسخ ها قرار می گرفت. اما آنهایی که پشت پرده این مراسم بودند، همان هایی که به مناخیم بگین، اسحاق رابین، شیمون پرز و خیلی از روسای جمهور آمریکا جایزه داده بودند، تصمیم دیگری داشتند. شیرین عبادی به عنوان یک زن و قاضی رژیمی ساقط شده توسط مردم کشورش، جایزه را بدست آورد و از آن پس به عنوان یک چهره جهانی به این گوشه گوشه جهان سرک کشید و در مذمت حکومت ایران سخنرانی ها کرد که دیگر او مشهور شده بود، و حتی سخنان همسر سابقش که وی در خانه از برنده صلح نوبل کتک ! میخورده است، خللی در شهرت جهانی اش نکرد، چرا که همان هایی که او را بزرگ کرده بودند، ازو حمایت می کردند. اما نکته مهم جای دیگری بود : شاید اگر آن روزها باتوجه به حجم فعالیتهای رسانه ای برای عبادی مردم نامی از وی شنیده بودن اما امروز اگر در میان عامه مردم بروی کمتر اورا بخاطر بیاورند، ولی پروفسور حسابی، علامه طباطبائی و استاد فرشچیان را به خوبی می دانند که کیستند، که بوده اند و چه کرده اند. و این خاصیت همه این گونه افتخارات است، که بدون طی شدن فرآیند طبیعی خودشان و با در نظر گرفتن منافع گروهی افراد بدست می آید، و در یک کلام جعلیست، اگر چه برای صاحبان زور و زر افتخار است اما برای مردم یک فراموشی ساده است.
اما این روز ها تاریخ در حال تکرار است. اصغر فرهادی را به راهی می برند که عبادی را بردند. فرهادی که این شب ها در رویای استیج سالن کداک تیاتر هالییوود خواب ندارد، چند وقتی وقتی است که گلدن گلاب را،(به نوعی دومین جایزه مهم تاریخ سینمای ایران تا این لحظه) ، به خانه برده، فیلمساز جوانی است که به سختی میتوان نامش را در میان برترین های تاریخ سینمای ایران جای داد. اما شاید مخالفان بگویند جدایی فیلم شاخصی است، که انصافا هم هست و این نظر اکثر کارشناسان سینماست. و بر فرض که بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان سال هم هست، اما یک سوال مهم پیش می آید: اگر جدایی جایزه اسکار را برنده شود، بهترین جایزه تاریخ سینمای ایران را بدست آورده، اما آیا جدایی . . . بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران است؟ پاسخ بدون هیچ مکثی این است: قطعا خیر. و البته خود فرهادی هم روی استیج گلدن گلاب به این نکته اشاره کرد: که شما (مخاطبان غربی اش) این فیلم را بیشتر از من دوست دارید! و در نهایت، همانطور که عموما مطرح می شود، گلدن گلاب محک خوبی برای اسکار است واگر به واقع چنین است، پس میتوان فرهادی را روی استیج کداک تیاتر تصور کرد. اما آیا فرهادی می توتند همین گونه راه را ادامه بدهد؟ زمانی که دیگر هیاهو های سیاسی فضا را غبار آلوده نکرده است؟ یا برای جلب توجه، مجبور می شود لباس هایش را جلوی دوربین از تنش در آورد؟ زمان پاسخ این سوالات را خواهد داد.