۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

رویای نیمه شب زمستان

سالها پیش زمانی که به برگزاری مراسم نوبل نزدیک میشدیم، کمتر گمانه زنی برای یک ایرانی شانسی قائل بود. شیرین عبادی قاضی دستگاه قضایی رژیم پهلوی ، در حالی که آنچنان شناخته شده نبود و فعالیتهای او حتی در مقابل همفکرانش اعم از اصلاح طلبان و اپوزوسین نظام، چندان به چشم نمی آمد. شاید اگر در همان ایام در میان اصلاح طلبان آن ایام ، نظر سنجی برگزار می شد که چه کسی از بین شما مستحق دریافت جایزه صلح نوبل است؟، شیرین عبادی در رده های پایین پاسخ ها قرار می گرفت. اما آنهایی که پشت پرده این مراسم بودند، همان هایی که به مناخیم بگین، اسحاق رابین، شیمون پرز و خیلی از روسای جمهور آمریکا جایزه داده بودند، تصمیم دیگری داشتند. شیرین عبادی به عنوان یک زن و قاضی رژیمی ساقط شده توسط مردم کشورش، جایزه را بدست آورد و از آن پس به عنوان یک چهره جهانی به این گوشه گوشه جهان سرک کشید و در مذمت حکومت ایران سخنرانی ها کرد که دیگر او مشهور شده بود، و حتی سخنان همسر سابقش که وی در خانه از برنده صلح نوبل کتک ! میخورده است، خللی در شهرت جهانی اش نکرد، چرا که همان هایی که او را بزرگ کرده بودند، ازو حمایت می کردند. اما نکته مهم جای دیگری بود : شاید اگر آن روزها باتوجه به حجم فعالیتهای رسانه ای برای عبادی مردم نامی از وی شنیده بودن اما امروز اگر در میان عامه مردم بروی کمتر اورا بخاطر بیاورند، ولی پروفسور حسابی، علامه طباطبائی و استاد فرشچیان را به خوبی می دانند که کیستند، که بوده اند و چه کرده اند. و این خاصیت همه این گونه افتخارات است، که بدون طی شدن فرآیند طبیعی خودشان و با در نظر گرفتن منافع گروهی افراد بدست می آید، و در یک کلام جعلیست، اگر چه برای صاحبان زور و زر افتخار است اما برای مردم یک فراموشی ساده است.

اما این روز ها تاریخ در حال تکرار است. اصغر فرهادی را به راهی می برند که عبادی را بردند. فرهادی که این شب ها در رویای استیج سالن کداک تیاتر هالییوود خواب ندارد، چند وقتی وقتی است که گلدن گلاب را،(به نوعی دومین جایزه مهم تاریخ سینمای ایران تا این لحظه) ، به خانه برده، فیلمساز جوانی است که به سختی میتوان نامش را در میان برترین های تاریخ سینمای ایران جای داد. اما شاید مخالفان بگویند جدایی فیلم شاخصی است، که انصافا هم هست و این نظر اکثر کارشناسان سینماست. و بر فرض که بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان سال هم هست، اما یک سوال مهم پیش می آید: اگر جدایی جایزه اسکار را برنده شود، بهترین جایزه تاریخ سینمای ایران را بدست آورده، اما آیا جدایی . . . بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران است؟ پاسخ بدون هیچ مکثی این است: قطعا خیر. و البته خود فرهادی هم روی استیج گلدن گلاب به این نکته اشاره کرد: که شما (مخاطبان غربی اش) این فیلم را بیشتر از من دوست دارید! و در نهایت، همانطور که عموما مطرح می شود، گلدن گلاب محک خوبی برای اسکار است واگر به واقع چنین است، پس میتوان فرهادی را روی استیج کداک تیاتر تصور کرد. اما آیا فرهادی می توتند همین گونه راه را ادامه بدهد؟ زمانی که دیگر هیاهو های سیاسی فضا را غبار آلوده نکرده است؟ یا برای جلب توجه، مجبور می شود لباس هایش را جلوی دوربین از تنش در آورد؟ زمان پاسخ این سوالات را خواهد داد.

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

خضر عدنان




خضر عدنان، زندانی فلسطینی گروه جهاد اسلامی روز یکشنبه ٢٣ بهمن، پنجاه و هشتمین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشت. عدنان در اعتراض به سیاست اسرائیل در تداوم بازداشت خود بدون برگزاری دادگاه دست به اعتصاب غذا زده است. وی به اتهام فعالیت تروریستی بازداشت شده است.
ارتش اسرائیل با انتشار بیانیه کوتاهی اعلام کرد عدنان یک تروریست است که امنیت ملی را تهدید می کند و بر اساس قانون بازداشت شده است.
وکیل عدنان می گوید شرایط جسمانی این زندانی ٣٣ ساله رو به وخامت گذاشته و جان او در معرض خطر است. پدر این جوان فلسطینی نیز درباره کاهش وزن شدید وی ابراز نگرانی جدی کرده است.
گروه جهاد اسلامی نسبت به وضعیت این جوان هشدار داده است. یک فعال این گروه با حضور در تلویزیون اسرائیل تهدید کرد اگر عدنان بمیرد، جناح های مسلح فلسطینی حملات انتقام جویانه ای را علیه اسرائیل ترتیب خواهند داد.

۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

آخوند تبشیری

این روزها عرصه رسانه ها مملو از روحانیون و مبلغانیست که اندکی با سلف خود متفاوتند. اینها با چهره های خندان و ظاهری آراسته تر در معرض عموم ظاهر میشوند، و در پاسخ به هر سوالی عموما با لبخند از عشق و محبت صحبت می کنند. اینها فلسفه غالب احکام دین را عشق و دوست داشتن خدا میدانند. از بیان قسمت هایی از دین که شاید ظاهری خشن داشته باشد طفره می روند و خداوند را فقط به رأفت می شناسند. روش تبلیغی اینها بیشتر شبیه مبلغان تبشیری مسیحیت می ماند که خلأهای شریعت خویش را با محبت کردن و جنبه های عاطفی پر می کنند، و زشتی های شریعت کلیسا را پنهان می کنند. در حالی که دین اسلام جامع الاطراف است و برای تمام اموراتش براهین محکم دارد (که البته نیاز به علم هم دارد که شاید اینها ندارند). به نظر می رسد اینها بیشتر به فکر دکان خودشانند تا خدا.

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

فرح پهلوی و آشور بانی پال بابلا!


شهبانویی که نمایشگاه تصاویر پایین تنه مردی را افتتاح کرد!
بمناسبت سالگشت پایان تاریخ سلطنت در ایران

فرح پهلوی، سومین همسر محمدرضا پهلوی و آخرین همسر قانونی او بود که پس از رسیدن به مقام همسری شاه، نقشی جدی در تعیین و پیشبرد سیاست های فرهنگی کشور ایفا می نمود تا حدی که برخی کارشناسان معتقدند برای شناخت بسیاری از سیاست های فرهنگی و هنری رژیم پهلوی باید نظرات فرح و افراد دفتر او را شناخت.

پرده دری فرح در زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اسلامی و انسانی را عموم ما با جشن هنر شیراز می شناسیم ولی فرح، هنر نمایی ها و هنر پروری های(!) دیگری هم داشته است که یک نمونه آن حمایتش از آشور بانی پال بابلا (یکی از نمادهای انحطاط و استهجان و ابتذال هنر در کشور) بوده است. در زیر، قسمتی از کتاب نیمه پنهان در همین رابطه را می خوانیم. با خواندن این نوشته اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که الخبیثات للخبیثون:
«آشور بانی پال بابلا یکی از هنرمندان سوپر مدرنیست !! و خیلی خیلی پیشتاز !! بود که دستی در تمام به اصطلاح هنرها داشت. شعر می گفت، نمایشنامه می نوشت، کارگردانی می کرد، ادعای فیلم سازی و عکاسی داشت.

او در سال های آخر حیات رژیم پهلوی، نمایشگاه عکسی از صُوَر قبیحه و عکس هایی در ابعاد بسیار بزرگ از پایین تنه خود ترتیب داده بود، که فرح پهلوی شخصاً این نمایشگاه را افتتاح کرد و او را به خاطر “ابراز شجاعت در شکستن مرزهای رو در بایستی فرهنگی” (این عبارت دقیقاً عین گفته فرح پهلوی خطاب به آشور بانی پال بابلا، پس ازدیدار از نمایشگاه عکس او بود) مورد تفقد قرار داد و یک بورس مطالعاتی در اختیار او گذاشت و او را به فرانسه فرستاد.

آشور بانی پال چند نمایشنامه بر روی صحنه آورد. در یکی از این نمایشنامه ها تمام هنر پیشه های زن و مرد آن لخت و عریان -به صورت مادر زاد- به صحنه می آمدند و در مقابل چشم تماشاگران هنر نمایی می کردند و در نمایشنامه ای دیگر، هنر پیشگان در حین اجرای برنامه برخی از تماشاچیان را به باد ناسزا می گرفتند و به آنان فحش های رکیک می دادند و واکنش خشم آلود بعضی از تماشاچیان را به حساب موفقیت خود در وادار کردن تماشاچی به بازی و دخالت در نمایش خود تلقی می کردند.»

(نیمه پنهان، سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، جلد ششم)

مراسمات تبری جستن از دشمنان اهل بیت علیهم السلام

درباب مراسماتی که این روزها بجهت تبری جستن از دشمنان اهل بیت علیهم السلام انجام می شود (و الحق بسیار لازم و مبارک است) نکته ای ذهنم را درگیر کرده، که برخود فرض میدانم آن را با دوستانم در میان بگذارم. و آن اینست: صرف نظر از علاقه شخصی ام به نظام جمهوری اسلامی و نظریه ولایت فقیه و برکات انقلاب اسلامی برای محبان اهل بیت علیهم السلام و بدون قصد مقایسه وضع شیعیان در عالم ، قبل و بعد انقلاب (بجهت دفاع از آن) و با احترام به تمامی فتوای مراجع محترم در این باب و نظریات دوستداران اهل بیت علیهم السلام، اگر این مراسمات باعث ایجاد تفرقه بین شیعیان شود باید از عوامل آن اجتناب کرد. یعنی این اختلافاتی که بین ما بر سر چگونگی اجرای آنها بوجود می آید و باعث توهین به هم و هتک حرمت مراجع و در نهایت تفرقه می شود را نباید تقویت کرد. فراموش نکنیم که هر زمانی یزید و حجاج و .... خودش را دارد که مترصد از هم گسستنمان نشسته اند تا تاریخ را تکرار کنند. والسلام

۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

اوضاع فرهنگی مملکت در این روزها، متاسفانه، بلبشوئیست برای خودش. منکر نیت های پاک و اراده های استوار نمیشوم اما اصل کار در دست "دلالان فرهنگی" و نان بنرخ روز خور هایی است که فقط بدنبال نام و نان خودشانند. اینوری هایشان دولت و نهاد های دخیل را می تیغند و آنوریها برای اربابان خارجی دم جنبانی میکنند. کار اینها دزدیدن ایده های دیگران و تخصصشان رزومه سازی برای خودشان است. نتیجه می شود این فرهنگی که خواب مقام معظم رهبری را آشفته می کند. یک سری از مسولین هم مدام بودجه را افزایش می دهند وامکانات میدهند (به همین ها)، غافل از این که ایراد از جای دیگریست. این روزها فقط مانده یکی بیاید و شاهنامه فردوسی را به عنوان اثر خودش ارائه بدهد، بودجه اش را بگیرد و برود پی کارش!

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

برداشتی آزاد از سخنان مقام معظم رهبری در نماز جمعه امروز

حضرت امام خامنه ای در نماز جمعه امروز: “ما هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیرزومند ۳۳ روزه و ۲۲ روزه دخالت کردیم و از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.”

یک برداشتی که از این سخنان به ذهن میرسد، حمایت از بشار اسد و مردم سوریه است. به این معنی که ما در سوریه بعنوان بخشی از محور مقاومت، که این روزها درگیر توطئه ای از سوی غربی ها و اسرائیل است، در حمایت از مردم این کشور و بر علیه اسرائیل وارد خواهیم شد. و هرجا که ایران دراین سالها وارد میدان شده است، هرگز شکستی در کار نبوده است و این بار هم چنین است.
انشاالله